امروز حدود 20 تا اس ام اس از شهرهای مختلف از طرف دوستانم بدین مضمون به دستم رسید: «رادیو جوان در حرکتی مشکوک اقدام به طرح نظرسنجی در مورد کاندیداهای ریاست جمهوری کرده است. با نوشتن عدد 1 به شماره 30000885 اس ام اس داده تا به احمدینژاد رای دهید. Send to all »
البته من همین جا ضمن تشکر از دوستان و تحسین این احساس وظیفه باید بگم که نه به اون شماره پیام دادم و نه برای کس دیگری فرستادم چرا که اصولا به این نوع نظر سنجیهای غیر علمی اعتقادی ندارم. به دوستان هم اطمینان میدهم که نگران نتیجه این نظرسنجیها نباشند چرا که قبلا نظر سنجی هایی به مراتب بزرگتر از نظر سنجی یک شبکه رادیویی نتوانست کاری به پیش ببرد که این یکی بتواند!
سابقه استفاده ابزاری از پدیده نظرسنجی و انتشار یکسویه و هدفمند نتایج آن در کشور ما به زمان دوری بر نمیگردد و به نظر میرسد تا شکل گیری مراکز نظرسنجی مستقل و معتبر که فارغ از وابستگیهای جناحی و سیاسی، به انعکاس نظر واقعی بطن جامعه بپردازد راه زیادی مانده است.
هنوز فراموش نکردهایم دوسال پیش در چنین ایامی نظرسنجیهایی از همین دست، چگونه بعضی از کاندیداها را دچار توهم کردهبود تا آنجا که حتی پس از اعلام نتایج انتخابات نیز رای قطعی مردم برایشان غیرقابل باور بود و حاضر به پذیرش واقعیت نظر رای دهندگان نبودند. در آن زمان و در پی گسترش اختلافات درون جناحی، پس از آنکه مکانیزم سنتی ریش سفیدان هر جناح هم نتوانست گزینههای اصلی را انتخاب کند، نظر سنجی به عنوان راه حل نهایی به کمک آنها آمد، غافل از اینکه نظر سنجی پیش از آنکه به عنوان وسیلهای برای درک نظر واقعی مردم باشد، به ابزاری تبلیغاتی جهت هدایت افکار عمومی به سمت کاندیداهای خاص تبدیل شد و برخی احزاب با انتشار نتایج نظر سنجیهای جهتدار، سعی در نظرسازی به نفع کاندیدای مورد حمایت خویش داشتند. به یاد داریم که یک کاندیدا با تکیه بر نظرسنجیهای منتشر نشده وزارت اطلاعات خاتمی و با همان غرور همیشگی چگونه از رای قطعی 51 درصدی خود سخن میگفت و آن را ناشی از ترس مردم از رویارویی احتمالی ایران و آمریکامیدانست. او و کارگزارانش با بحرانی جلوه دادن شرایط کشور در سطح روابط خارجی، نتایج این نظر سنجیها را خواست افکار عمومی مبنی بر روی کار آمدن سیاست مداری کهنهکار که بتواند کشتی در حال غرق کشور را به سلامت از این امواج سهمگین عبور دهد تفسیر میکردند. بر اساس نتایج پارهای دیگر از همین نظرسنجیها، کاندیدایی دیگر، که تا آن زمان به خوبی توانسته بود خود را به جریان اصولگرایی وصله کند، از برتری قطعی خود بر دیگر کاندیداهای اصولگرا سخن میگفت و در روزهای پایانی نیز توانست با استفاده از حجم وسیعی از تبلیغات جالب،جدید و البته گرانقیمت، و نیز با تکیه بر نظریه مجعول «صالح مقبول» تعداد زیادی از آراء رقیب را به نفع خود قبضه کند. وضعیت دیگر کاندیداها هم بهتر از این نبود. هر روز نتایج یک نظرسنجی - که معلوم نبود کدام نهاد یا موسسه آن را ثبت کرده است- به نفع یکی از نامزدها بر صفحه روزنامهها و خبرگزاریها نقش میبست و باعث نوعی خود برتری پنداری! در آنها میشد. در این میان اما همگان شاهد بودند که احمدینژاد، تحت سانسور شدید رسانهای و بدون برخورداری از حمایت حتی یک حزب سیاسی یا یک روزنامه – حتی روزنامه تحت مدیریت خودش همشهری - با تکیه بر نظرهایی که نه در جدولهای نظر سنجی بلکه در قلبهای پاک مردم نقش بسته بود، چگونه به این رقابت نابرابر ادامه میداد. در آن زمان در حالی که همه روزنامهها، احزاب و گروهها با نشان دادن احمدینژاد در قعر جداول نظر سنجی اینگونه به مخاطبان خود القا میکردند که او عملا از گردونه رقابتها حذف شده و اصلا شانسی برای پیروزی در انتخابات ندارد، او سیر صعودی خود را در نظر مردم طی میکرد و امیدوارانه از روی کار آمدن دولت اسلامی سخن میگفت. و دیدیم آخرین و واقعی ترین نظر سنجیهایی که در 27 خرداد و 3 تیر اتفاق افتاد، آنچنان برخی کاندیداها و طرفدارانشان را خشمگین کرده بود که به جای احترام به رای و شعور ملت، آشکارا به مردمی که نخواسته بودند در انتخابات اصلی نتایج نظرسازیهای آنها را رقم بزنند هتاکی میکردند.